سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خدای سبحان آدم را در خانه ای سکونت داد که وسائل زندگی اش فراوان [امام علی علیه السلام]

درد و دل من ..... -
نویسنده : تنها ترین عاشق

چی بگم .... ؟ از چی ....؟ از کجا شروع کنم.....؟ اول از تنهایی خودم بگم .....؟ نه بهتره از قصه هام بگم .....؟ نه بهتره بگم چرا یه عاشقم ....؟ چرا یه عاشق تنها ...؟

قصه از اون دورانی شروع میشه که کوچولو بودم. شاید سنم به 6 یا 7 سال میرسید. از همون دوران بود که من احساس کردم به اون اندازه ای که به محبت نیاز دارم را حس نمیکنم.

از همون دوران بود که تا الان که میتونم بگم بزرگ شدم نیاز محبت رو شدیداً احساس میکنم.

آره بزرگ شدم . ولی کیه که بنه من بزرگ شدم. از نظر همه من هنوز کوچولو هستم . هنوز هیچ چی رو نمیدونم. ولی نیستند ببیند که بچه ای که کوچیک بوده الان بزرگ شده. قد کشیده. میتونه تصمیم بگیره.

ولی باز هم با این وجود فکر میکنند من هنوز یه بچه هستم. اینه که بیشتر منو ناراحت میکنه. همینه که بر ناراحتی های من ، بر قصه هایی که تو دلم مخفی کردم و تا حالا جرآت گفتنشون رو به کسی ندارم ، بیشتر و بیشتر و بیشتر میکنه.

حتما متن رو که میخونی به عمق مسئله توجه نمیکنی ؟ میدونی چرا ؟ چون تو با عشق و محبت بزرگ شدی ؟ تا حالا درد دل را احساس نکردی؟ تا حالا احساس که وقتی دلت بگیره یا اینکه

کسی به هیچ وجه دوستت نداره ، چه جوری اشک از چشم های تو روی گونه هات سرازیر میشه؟ تا حالا حس نکردی وقتی هوای دلت بارونی میشه چی کار باید بکنی ، تا حالا احساس نکردی وقتی کسی به تو اهمیت نده چه حالی پیدا میکنی ؟

درسته شاید شما قم تو دلتون داشته باشید. شاید تا حالا چند بار گریه کرده باشید. ولی فکر نکنم تا حالا طعم بد تنهایی رو احساس کرده باشید. فکر نکنم تا حالا نبدون مکسی رو که بتونی اسرار دلتو با اون در میون بزاری احساس کنی.

آره ، تنهایی ، تاریکی ، غم ، قصه ، بی کسی و بی محبتی ، آه ، ناله ، فریاد، همه و همه اینها رو من حس کردم . ولی نمیدونم کیه که میتونه همه این احساس هایی که حس کردم و تجربه نمودم رو خریدار باشه.

شما میدونید. منم نمیدونم. شاید باشه و شاید هم نباشه .

این بود تازه سخنی از دل عاشق تنها . سال نو مبارک .

-------------------------------------------------------------------------------------------------

امروز دلم بیشتر از روزهای دیگه گرفته ؟ امروز دلم زیادی هوس باریدن کرده.خیلی دلم میخواد گریه کنم شاید بتونم از غمی که تو دلم پنهان شده راحت بشم. ولی .....؟

ولی حیف که نمیشه؟ اونقدر این غم و قصه دلم منو تنها کرده که دیگه گریه کردن رو هم از یاد بردم.خوش به حال اون کسی که به راحتی میتونه گریه کنه. خوش به حال اون کسی که هر وقت دلش گرفت برای اینکه دلش آروم بگیره میتونه گریه کنه ، اما من نمیتونم.

چون که تنهام ؟ چون کسی رو ندارم به خاطرش کریه کنم. به چی باید گریه کنم . شاید بعضی وقتها که از خودم بی زار میشم گریه کنم یا اینکه اگه ببینم که کسی زیادی به کس دیگه ای محبت کنه از تنهایی که در دلم ریشه کرده گریه بکنم.

اما همش این نیست. خوش به حال اونی که کسی رو داره به خاطرش گریه کنه ، خوش به حال اون کسی که کسی رو داره که منتظر اومدنشه ، خوش به حال اون کسی که یک نفر رو داره خاطرش برای اون عزیز باشه که مثلا اگه یه موقع دیر کنه یا خدایی نکرده اتفاقی براش بیفته برای اون گریه کنه.

آره گریه کنه ، از بس که به اون علاقه داره ، از بس که اون رو دوست داره. از بس که به اون علاقه داره حس میکنه روحش به اون وابسته هستش . از بس که نگرانشه که نکنه خدایی نکره اتفاقی براش بیفته.

می بینید ، میبینید این محبت و عشق و چه میکنند. آدمی رو که حتی از زندگی نا امید کرده رو دوباره به آغوش گرم محبت می کشونه . وادارش می کنه که از تنهایی دربیاد و بتونه با عشق و محبتی که از سوی طرف مقابل خودش احساس میکنه زندگی کنه.

اما من .....؟ من نه ؟ من همه این راه ها رو رفتم ولی باز نتونستم .....؟ شاید کسی دوستم داشته باشه ، ولی خجالت می کشه با من درمیون بزاره ؟ شاید کسی به خاطر من شبها رو با اشک میگذرونه؟ شاید خیلی وقتها سعی کرده اینو به من بگه ولی نتونسته ؟

نمی دونم ؟ شاید همه اینها رو که گفتم توهم باشه؟ نمیدونم ؟ یعنی از نظر تو میشه من ؟ منی که تنهام خاطری داشته باشه ؟ منی که حتی یک بار تو زندگی خودم معنی کلمه « دوستت دارم » رو نه شنیدم و نه اینکه احساس کنم کسی منون دوست داشته باشه . یعنی واقعا هست اون کسی که تیری از سوی قلبش پرتاب کنه و به دل من اصابت کنه . هست اون کسی که اگه یه وقت من اتفاقی برام بیفته برام اشک بریزه . نمیدونم . همه این رو من سپردم به دست زمان . زمان هم جزءای از غم و اندوه من هست که در نوشته های بعدی خودم به اون ذکر میکنم. ولی از نظر تو چقدر دیگه زمان دارم؟ چقدر دیگه میتونم نفس بکشم ؟ همه این ها زمان تعیین میکنه . خوش باشین . ( عاشقی در سراب محبت).


جمعه 86/1/3 ساعت 9:22 عصر

فهرست
35252 :کل بازدیدها
16 :بازدید امروز
47 :بازدید دیروز
پیوندهای روزانه
درباره خودم
درد و دل من ..... -
تنها ترین عاشق
عاشقی تنها هستم.
حضور و غیاب
لوگوی خودم
درد و دل من ..... -
جستجوی وبلاگ من
:جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لوگوی دوستان



لینک دوستان
بچه شب
آوا
سکوت سرخ پاییز
چشمان منتظر
زندگی با وجود او زیباست
پرو2000
مینا تنهای تنها
شیطونک
سفر کردم که از یادم بری دیدم نمیشه
سفر کردم که از یادم بری دیدم نمیشه
سفر کردم که از یادم بری دیدم نمیشه
طیبعت زنده
کاش میشد
خانوم گل
رقص عرفانی
دختری از نسل آریا
سارای همه
فاشیون آرت کلوب
ذکریات

ماندانا
آوای امید
سپیده
متن های عاشقونه برای عاشقان تنها
یاسی جون
یونسنگ
سلام بر هستی .
یاداشت های تک ستاره
یاداشت های تک ستاره
جک و اس ام اس
این صدای من نیست
عاشق بی صدا
غم تنهایی
اشتراک
 
آرشیو
زمستان 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385
طراح قالب